معرفی کتاب دو قلوها
توماس که داستان را برای ما نقل میکند، پسری است که یک قدری زود به دنیا آمده و به همین دلیل لختهای خون در مغزش جمع شده، همان قسمت که مربوط به راه رفتن است و دکترها گفتهاند او تا آخر عمر نمیتواند راه برود، اما توماس که بزرگتر میشود، مادرش به او میگوید: «فقط یک بدشانسی است. اینجور اتفاقها میافتند، ولی آنها را پشتسر میگذاری. جلو برو و بگذار چیزهای خوب برایت اتفاق بیفتد.»
توماس هم این حرف مادر را گوش میکند. حالا هم او 10 سالش است. راه رفتنش با کمک چوبدستی است و به مدرسه هم میرود. در این کتاب توماس برای ما از خانوادهاش میگوید، از پدرش که شاعر است، مادرش که در یک مدرسه، زبان لاتین و یونانی درس میداده ولی حالا دیگر در خانه میماند و نگهداری از بچهها، یعنی توماس و 2 خواهر دوقلوی شیطانش را بر عهده دارد و همین خواهرهای دوقلو که توماس نمیداند در ذهنشان چه میگذرد. تمام مدت آواز میخوانند و خیال میکنند گربه از پوشیدن لباس خوشش میآید و توماس قصه گفتن برای آنها را به ایستادن وسط بزرگراه و کتاب خواندن برای ماشینها تشبیه میکند. البته خاله جونیپر هم ردپایی در این داستان دارد؛ ردپایی که بتدریج پررنگتر میشود.
اگر شما هم دوست دارید که از نگاه توماس، به زندگی نگاه کنید، خانواده و رفتار آنها را با یکدیگر ببینید و یک زندگی جدید را تجربه کنید، خواندن دوقلوها را از دست ندهید. کتابی که ایان وایبرو ـ که انگلیسی است ـ آن را نوشته و نسرین مهاجرانی ترجمهاش کرده است.نشر پیدایش هم آن را در سال 89 با شمارگان 2500 نسخه چاپ و روانه بازار کرده است.کتاب برای گروه سنی ج تالیف شده و قیمتش 2000 تومان است.